(( تعهد سازمانی ))
یکی از مدیرانی که مدتی برای یک دوره آموزشی به ژاپن رفته بود، تعریف میکردکه:
روزی از خیابانی که چند ماشین در دو طرف آن پارک شده بود، می گذشتم. رفتار جوانکی نظرم را جلب کرد. او با جدیت وحرارتی خاص مشغول تمیز کردن یک ماشین تویوتای کثیف بود، بی اختیار ایستادم وجود چنین ماشینی برام جالب بود زیرا در مدت اقامتم یادم نمی آمدکه ماشین کثیفی دیده باشم و کمترکسی هم دراین ساعات اداری و فعال روز به تمیز کردن خودرو مبادرت می کرد ،مشاهده فردی که این چنین در حفظ و تمیزی ماشین خود می کوشید مرا مجذوب کرده بود. تا آمدن خودرو مرکز آموزش فرصتی بود که او را تماشا کنم، مرد جوان پس از تمیز کردن ماشین و تنظیم آیینه های بغل، راهش را گرفت و رفت، چند متر آن طرفتر در ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاد.
رفتار وی گیجم کرد. به او نزدیک شدم و پرسیدم: مگر آن ماشینی را که تمیز کردید متعلق به شما نبود؟
نگاهی به من انداخت و با لبخندی گفت:
من کارگر کارخانه ای هستم که آن ماشین از تولیدات آن است. دلم نمی خواهد اتومبیلی را که ما ساخته ایم کثیف و نامرتب جلوه کند.
آنجا بود که معنای ساده اما عمیق تعهد سازمانی را درک کردم . درسی که به درک آن به چند ماه کار تحقیقاتی در یک کارخانه نیاز است.